+ ابتدا یک فلش بک ب این پست [ کلیک ]

همین الآن شهناز خانوم :

- زینب ؟ این خانوم شین ! هنوز ک هنوزه از تو میپرسه ازم

+ ای بابا ! همه چیز از دور قشنگه

- نــه ، انگار ی حسرت بزرگـی روی دلش مونده ، هر هفته ازت میپرسه

+ بنده خـــدا لطـــف دارن ، بلاخره هرکسی ی عیب ُ ایرادایی داره


نـمی خواستم بیشتر از این توضیح بدم ، الآن فعلا اون دختری ک نــمیدونم کی هس عروسشونه ، خب همش میبیننش ، باهم ارتباط دارن

آدمای توی موقعیتای مختلف خودشون ُ نشون میدن

الآن چون اون عروسشونه دارن عیب ُ ایرادای اون ُ میبینن

و از من ی تصویر قشنگی از دور توی ذهنشون دارن

چه بسا اگ منم عروسشون بودم کلی حرص میخوردن از دستم !!



پ.ن : ب قول خانوم دکتر :

هیـــــچوقــت باطن زندگی خودت ُ با ظاهـر زندگی دیگران مقـآیـسه نــکن ×