کنــآر قـــدم هــآ جــآبر
سوی نیــنوا رهســپاریم ...
(اگر امکانش هست،اگر نــیست بگین لطفا)
[فایل صوتی عنوان]
کنــآر قـــدم هــآ جــآبر
سوی نیــنوا رهســپاریم ...
+ وارد کوچه ک شدم ، دو تا پسر پشت سرم بودن
مشخص بود سنشون زیاد نیست فقط قدشون یکم دراز شده
یکیشون با خنده گف : حالا درسته سیگاریت کردم ولی دیگ بیشتر از خودم ک نـمیتونم سیگاریت کنم !!!!
ینی اینقـــــــــدر خشم وجودم ُ فرا گرفت ، ک فقط می خواستم برگردم دو تا محکم بخابونم توی گوششون
خـــــــــــــــــآک ینی ..×
+ بعد از مدت های زیاد ، تلگرام ُ نصب کردم ، اونم ب شکل موقتی ، چون کار دارم
بعد از ی چند روز پاکش میکنم
خب زودتر از روز نیازم نصبش کردم ، چون میدونستم تا چند روز باید جواب تبریکات و تعجبات بقیه رو بدم
از دیشب تا همین الآن دارم جواب تبریک میگم !
و ظاهرا هنوز هم ادامه داره :
بلاخره تلگرامی شدی !! دیدی طاقت نیاوردی !! گول خوردی ؟! و خیلی چیزای دیگ
اینقد گفتم از این شبکه ها و چت و علی الخصوص تلگرام خوشم نمیاد ک همه شدن سراسر تعجب ک تو کجا اینجا کجا ؟!
من واتس اپ ُ دوس داشتم و دارم
+ ینی کافیه ی روز من دیر برسم سرکار (حالا خودمونیم هر روز دیر میرم !) یا احیانا زودتر برم بیرون
بـــــآید رئیس ُ ببینم
راه نداره انگار !!
حالا میخاد حتی پرنده بشم روی هوا ، میبینم اون بالا رئیس داره پر میزنه سلام میکنیم !!
ینی شما بگو ی جـو آبرو ... ×
+ حرم بودم ، بمحض اینک وارد شدم ، درها رو بستن ، دیگ اوووج خوشحالیم بود ، میتونستم ب ضریح دست بزنم
(میدونم ک میدونین ولی میگم واسه کسایی ک احیانا نمیدونن ؛ وقتی میخان ضریح مطهر و اطرافش ُ بشورن ، درها رو میبندن ؛ کسایی ک داخل هستن ُ از جلوی ضریح بیرون میکنن ، ینی درواقع همه غیر از کسایی ک مشکلی دارن احیانا و نمیتونن ب ضریح دست بزنن ؛ پس اگ ی وقت حرم بودین ُ دیدن درهای سمت ضریح ُ بستن ، ساده نباشین زود برین بیرون ، فوقش نیم ساعت طول میکشه تا بیرونتون کنن ، بعد دیگ تا دو ساعت یا بیشتر نه هیچکس میتونه وارد بشه نه خارج ، غیر از همون خادم هایی ک داخل هستن)
خب در اینجور مواقع فقط آقایون حریف خانوما میشن !!!
عاخه مگ بعضیا بلند میشن ؟؟؟ نِــمیرن ک !! هی وایمیستن ، دیگ گاهی خادما مجبور میشن آب ُ باز کنن ک مگـــــ برن مردم !!
نزدیک ضریح بودم ، در اووووووون همهمه و شلوغی می خواستم عکس بگیرم ، عکس ُ گرفتم
ی دفه از کنارم ی دست مردونه اومد نزدیک گوشیم
نگاش کردم ، گف : گوشیتو میگیرمـــآ
گفتم : خب منم نــمیدم !!
والااا ! چی فک کردی داداش ؟!
من از این صحنه خفن ترا هم عکس گرفتم شما حواستون بهم نبوده : دی
(وقتی میگم بنده های خدا مجبور میشن کارشون ُ شروع کنن ُ آب ُ باز کنن ینی این صحنه ها)
+ خانوم دکتر در حال دعا خوندن ؛ مامی خانوم میگن : داره دعا میخونه جواب نمیده ؟
میگم : آره ، میگن : کجای دعاس ؟
میگم : اونجاش !!! خب چجوری بگم کجای دعاس !!؟!
مامی خانوم میگن : اون سرویس قابلمه ک خریده بودیم ُ ندیدی ؟
میگم : چرا ، زیر تختمه !
میگن : چی ؟؟ کجاس ؟
میگم : خب چه سوالایی میپرسین ، مگ توپ فوتباله ک وسط خونه باشه احیانا دیده باشمش !
میگن : خب نـیست اصلا ، نـدیدیش ؟
میگم : چرا ، سر چهارراه بساطش کردم !!
امام باقر(ع) :
اگر مردم می دانستند چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حســین (ع) است
از شوق زیــآرت می مُــردند .
+ خونه داییم روضه بود ، آخر زیارت عاشورا رسیدیم ، خانوما همکف بودن ؛ ی کاری داشتم طبقه داییم ، رفتم بالا !
خب توی آسانسور بین طبقه سه و چهار گیر کردم
اول هرچقد تلاش کردم فایده نداشت اصلا
دیگ خداروشکر گوشیم آنتن داد ُ ب دخترداییم خبر دادم ک من گیر کردم
اون طفلکم نرفته بود روضه ک درس بخونه ، از وقتی گفتم اومد پشت آسانسور نشست باهام حرف میزد ک نترسم
اولاش ک روشن بود ، بعد شد سیاهی مطلق
میگم خوبه آدم یاد قبر و قیامتش میکنه ، فقط زیادی گشادتر از قبر بود !!!
خلاصه ک بعد از 45 دقیقه بلاخره آزاد شدم !!
فاطمه جون میگه : زنگ میزدی آتش نشانی ! گفتم : بابا وسط روضه ، حالا مردم فک میکنن چخبره !!!!
بعدم هرکسی ی جوری میمیره دیگ ، اینم تقصیر من ک نبوده ، خدا خواسته اینجوری بشه ؛ بعدشم بنده های خدا داشتن کلی باهاش سر و کله میزدن ک درستش کنن
میگه : آخرش این خونسردیت کار دستت میده ×..
فقط میترسیدم مث تو فیلما ی دفه با سرعت بیوفته پایین ..
* وقتی روضه آخرش بود ُ داشتن چراغا رو خاموش میکردن رسیدم ب مجلس !!!!
+ اوصیکم ب دیدن مستند "زندگی زیر پوست من"
اگر نرسیدین ببینین , دانلودش کنید حتما
جهت غفلت زدایی و شکرگذاری هرچه بیشتر و کمتر غر و نق زدن ب جون خدا , بسیار تاثیرگذاره
+ خب نمیدونم در جریانین یا نه !؟ ولی من اکثــر قریب ب اتفاق ! فیلمای ژانر وحشت ُ نگاه میکنم
ی چند وقت هس ک دارم ی سریال فــــــوق وحشــناک نگاه میکنم
اینقــــــــــــــدر ک هی اینا کشتن ُ، خوردن ُ، حموم خون گرفتن ُ، تیکه پاره کردن و قص علی هذا ! (گفتنش باعث بهم خوردن حالتون میشه یحتمل !)
دیگ حالم بهم خورد اصن !
دلم ی فیلم لاو میخاد !
هــندی حــتی !!
بابا این آمریکایی ها هم چندتا تختشون کمه ظاهرا !×
پ.ن : ولی با شناختی ک از خودم دارم میدونم تا وقتی ک تمام فصلای این سریال نیاد ُ کاملا تموم نشه ، من ول کنش نیستم ک ×.!
- دندی : مادرم همیشه میگفـت :
" هــرگز با یک زن عصـبانی بحــث نـکن "
دیـالوگ مـآندگـآر
پ.ن : مادرش گل گفته واقعــآ !