+ ینی این مطلب ُ ششصد بار نوشـتم و حـتی ی بـآر ذخـیره هم کــردم ولی باز نـمیدونم چـرآ پــرید : /
همکــآر بنده ک رسما قهر بود ، و فهمیدنش هم خیلی سخت نـبود
دیدم شدم چوب ِ دو سر طـلآ ؛ از این طرف همکـآر قهر کرده ، از اون طرف شاید اون فامیلمون فک کنه من از خودم حرف درآوردم و حالا احیانا اشتباهی شنیدم و سریع نقل قول کردم : /
ب خانوم دکـتر ماجرا رو گفتم و گف سـرآسر همه کارات اشتباه بوده : | همون موقعی ک گفتن زنگ بزن ، باید زنگ میزدی ؛ حتما لازم بوده ک اون فرد سریعا تنبیه بشه واسه کارش
ولی خب راستش من واقعا دلم واسه همکارم سوخت ، نـمی خواستم اینقـدر تابلو آبروش جلو فامیلمون بره
ولی خب حیف ک بعضیا تـرحــم نـیومده - _ -
خانوم دکـتر گف "قهر" ینی تنبیـهــ ؛ الآن بجای اینکه اون فرد تنبیه بشه ، با قهر کردنش با تو ، داره تو رو تنبیه میکنه
من کلا هیچوقت خودم ُ درگیر مسائل ب عبارتی خاله زنگ پیش اومده در محل کار نـمیکنم ، حتی اون زمانی ک پشت خود ِ من کلی حرف بود ، خودم اصلا خـبر نـدآشــتم ××
ولی از کنار این موضوع ک در جمع هم مطـرح شده بود نـتونستم بگـذرم ، چون شـخص خیــلی مهم بود
دیدم ک بهتره برم صادقانه همه چیز ُ ب فامیلمون بگم
رفتم و گفتم ؛ ایشــون هم گف شما خیلی طبیعی رفــتآر کن ، انگــآر نــهــ انگار ، خیلی عادی باش ؛ حتی اگ کسی هم ازت پرسید تازگیا چرا فلانی باهات سر و سنگین شده بگو نـهــ ، نــمیدونم !
این سر و سنگینی ادامه داشت تا اینکه امـروز خـودم دوبـــ2ـــآر بهـش سلام کـردم تا بلاخره جـوآب داد ، ولی خـب مث هـوآی پائیــزی معلوم نــیس باز فـردآ چجـوری رفــتآر کنه - _ -
اصـلا واسم اهمیـتی نـدآشت ک قهر کـرده ، چون من کـآر اشتباهی نـکرده بودم ، ولی خب خواستم عـآدی باشـم ؛ حداقـل چند وقت دیگ ک بگذره و تب این ماجـرآ بخوابه پیش خودم شـرمنده نـیستم ک احیـآنا چرا بچـگــآنه رفـــتآر کـردم و مـنم قـهــر کردم !
+ بعـد از کلـی این در و اون در زدن ، بـــــــآز هم با منشـی مدیر گـروهمون صحـبت کردم و گفتم ک اسـتآدم جـوآب تماس نـمیده × گف بهش میــل بـزن ؛ ک آدرس میلشو از سایـت دانشـگـآه برداشـتم و بهش میـل زدم و خــ♥ــدآ رو شکـر فـرداش جوابمو داد ک گف باید حضــوری بیــآین واسه پیگـیری نمــرتون !!!
من نــمیدونم تو میخـوآی نمره بزنی ، چه ربطی داره ک من حضـوری بیــآم پیشــت ؟؟؟ خب تو اسـتآدی ، برگه ها دست خودته ، خودت ب سایت و صفحه نمره ها دسترسی داری ، دیگ ب من چیکــآر داری ؟؟؟ چــرآ دانشجوئ ِ طفلک ُ میکشـونی دانشکــده ؟! ایـــــــــــــــــش - _ -
حالا فـردا احتمــآلا یا شنبه با دوسـتم باید هماهنـگ کنم و بـرم دانشکـده پیش استـآدمون ک بلکه بعد از بــوقی نمرمون ُ بزنه - _ -
+ بچه هــآ ی ســوآل واجــب دارم :
کسـی از شمــآ هــس ک پـدرش یا همســرش یا حتی یکی از فامیـلای نزدیکـتون ، نظــآمی یا ســپآهی یا ســردآر باشه ؟!؟!