+ همین الآن یکـمی از پُر کرده یکی از دندونام ریخــت  : ((((

وااای خــــدآ سر و کار هیچکس ُ با دندون پزشــکی نــندازه  : (((((

+ خب امـروز من معـلم خصــوصی شـدم  : دی

دیروز یکی از همکـآرا تماس گرفت و گف میشه به این دلایل فلانی بیاد و شما بهش این نرم افزار ُ یاد بدین ؟؟

هز زمـآن وقت دارین بگین ک من هماهنگ کنم بیان پیشتون

منم دیدم لازم نـیس کلاس الکی بـذآرم  : دی  بلاخره ک قراره ی وقتی رو بذارم واسه آموزش دادن بهـش ، خب زودتر بیاد ک خلـآص دیگ

گفتم فـردا بیان

و خــــدآ رو شکر ک زودتر از من نـیومد ، چون من دیر اومدم بــآزم  : دی

راستش ُ بخواین از دیروز همش فک میکـردم ک آخ جــون ، بهـش چیـزی یـآد میـدم و کلی حـق دارم گـردن اون فـرد و طبـق حدیـث امــآم عــلـــــی ( ع ) اون فـرد تا آخر عمــر بنده ام میشــهـــ  : )))))

آدمم اینقـد بی جنبه عاخه ؟؟؟  : ))

اومد و آموزش ُ شروع کــردم

خب مسلما خیـــلی سخته ک ی نرم افـزآر ب این گســتردگی و این همه امکـآنات ُ خلاصه کنی توی چند مورد خاص ُ کلی هم از سر و تهش بزنی

خب واقعا سخت بود ، دهنم ک رسما کف کـرد  : )))

اگ ی درس و مطلب علمی بود مسلما خیلی راحت تر بود واسم ، چون اصولش ُ خوندم و تجربه هم دارم و میدونم

ولی تا حالا در این حد و همچین نرم افزاری رو اینقــدر خلاصه توضیح و آموزش نــداده بودم ب کسی

حالا تــــــــــــآزه یکمی از دردی ک استادا میکشیدن ُ درک کردم  : ))

سخته خب واقعا ، اولا ک ی جوری در حد فهم مخاطبت صحبت کنی ، ثانیا کاملا متوجهش کنی و هی توضیح بدی بهش ، ثالثا سکوت کنی ک هرچی غلط غلوطه انجام بده و بعد بهش بگی کجاهای کارت اشتباه بوده ، و سخت تر از اون زمانی ِ ک فرد می خواد حالا چیزایی ک یاد گرفته رو نشون بده و اجرا کنه و اووووووم ؛ حوصله ای ِ ک از آدم سر میره  - _ -

دقیقا صحنه یکی از کلاسای دانشگاهم یادم اومد ؛ وقتی ک یکی از بچه ها واسه کلاس 8 صب کنفرانس داشت و استاد بین کنفرانسش خمیــآزه کشید  : }

دقیقا همونجا می خواستم ب استادم بگم دیدی استاد جون ؟؟؟ وقتی آدم خودش حرف میزنه و توضیح میده خوابش نــمیگیره ( ولی انصــآفا ب اون اســتآدم بســی علاقه داشتم و هیـچوقت از حرفاش نــهـ خسته میشــدم و نــهــ خوابم میــگرفت ، همیـــــشهــ با کلــی انــرژی میـرفتم سر ِ کلاسـش و با کوله بـآری از عـــلم از کلاسش خـآرج میشدم  ^_^ ) ولی کسی ک داره گوش میده و سکوت کرده واسه اش خسته کننده میشه و درنتیجه هی دانشجوها حرف میزنن  : دی

این شرایط اینقـدر کسالت بار ، حالا زمانی بدتر میشه ک یکی بخواد همون چیزایی ک کاملا و خیلی بیشترش ُ بلدی دوباره هـــــی واست توضیح بده  : |

دقیقا حال اساتید موقع توضیح دادن و کنفـرآنس دانشجوهــآ  - _ -

ولی انـــــــــــــرژی بـُردآآآآآ

کلی خســتهــ شـدم

ولی خـوب بود ، شـآگرد خوبی بود  : دی

تا ببیــنم حالا بعـدآ چه مقـدآر تمــآس ِ استفهامی خواهم داشت  : )

+ داشتـم فک میـکردم ک دقیــقـآ همون زمـآنی ک یکی دل ِ کسی رو میشـــ ـــکونهــ ، دقیقا همون زمـآن ، در عـرش ِ خــــدآ چخبــرهــ ؟؟
خــــدآ می خواد چیکار کنه با اون بنده اش ک دل شکسته ؟!

دیشـب ک تا ساعـت 2 خوابــم نــبرد ، با همه وجــودم از خــــدآ خواسـتم ک تا الآن دلــی رو نــشکسته باشم  : (

اگ کسی هست ک تا ب الآن دلش از من شکســتهـــ و هـنوز روی دلشهــ و یادش هـس یا ب هر دلیــلی نــگفته ، همین الآن بدون رودربایســتی بگهــــ

پـذیــرآیم  : )