+ بعضیــآ تو وبشون از بهــترین و بدتـرین اتفاقاتی ک سال 94 واسشون پیش اومده نـوشتن

خاستم بنویسم ، خیــــلی فکر کردم

اتفاقــآت بد زیــآد بود

اتفاقاتی هم بود ک شاید در لحظه شیرین بود ، ولی بعدش خیلی بد بود ...

94 اذیتم کـرد ، حســرت های بزرگــی رو روی دلـم گـذآشـت ُ حالا داره با بی خیــآلی تمام بار ُ بندیلش ُ جمع میکنه و میـرهــ

حســرت هـآیی ک ب لطــف خــــدآ فقط تونســتم خیــــلی ب زحـمت باهاشون کنـآر بیـآم ُ بهشـون فک نــکنم ...

در کل میتونم بگم :

"بدترین اتفاق سال 94 " : مریضی قلبی جناب پـدری و درگیری ها و ناراحتی های ناشی از اون

"بهـترین اتفاق سال 94" : ابتدائا ســفر کربـلآ ( خـودم ؛ اواخر آبـآن ) و سفـر قشـم ( با خانواده ؛ اواخر اسـفند تا اوایل فروردین )

امیــدوارم ب لطـف و عنـآیت خود ِ خـــدآ در سال 95 حسـرت هـآم ب بهــترین شکـل ممکـن و مافـوق تصـــورم جبــرآن بشــهــ و با سلول سلول بدنــم صــفت " یا جبــآر " خـــــدآ رو وِجــدآن کنم . . .