- چشات چرا قرمزه ؟
+ نــمدونم
- چرا چشات ی جوریهـ !
+ ( بعد از نگاه کردن در آیینهـ ) این ک قـرمز نــیس
- چـرا هس ، خودت نـمیفهمی ، اون طرف ُ نگاه میکنی قرمـزهـ
+ چمیدونم
- ی چیزی شده تو بمن نــمیگی
+ چیـــزی نـشده
- چرا پلکات پف کرده ؟ سرماخوردی ؟ چیزی رفته تو چشمت ؟
+ نــمیدونم عصــر تو حیــآط بودم
- با خــ
ـدای خودت مناجات میکردی ؟؟
+ نـهـ ، داشتم گلا ُ باغچه رو نگاه میکردم ، اگ این همسایه بذارن ، همش زر زر میکنن ! نـمیذازن آدم دو دقه تو حال خودش باشه
-اتفاقا خوبه من راضیم ، هرچی سر ُ صدا بیشتر باشه دزد جرات نـمیکنه بیاد
...
- چرا چشات پُر آب شد ؟؟ چی شـده ؟؟
+ قاشق میخاستین ؟؟
...
- بیا سرت ُ بذار رو پام
+ o_O آفتاب از کدوم طرف دراومده مهربون شدی !!!!
- ینی چی ؟؟ ی جوری میگی انگار من شکنجه ات میکنم !!!
+ نـهـ عاخه همیشه نــهـ میذارین بوستون کنم ، نـهـ بغل ، سرمم بذارم میگین پام درد گرف !!!
- عاخه همش پای کامپیوترتی ، یا سرت تو گوشیهـ ، من همش اینجا تنهـآم ؛ مگ من جز شما کی ُ دارم ، پدر ُ مادر ک نــدآرم ، شما سرمایه های زندگیمین
( جیگرم کباب شد ، هربار مامی خانوم با ی دنیــآ غم میگن من ک مامان نــدآرم ، دلم آتیش میگیره ... )
+ گوشی کجا بود ؟ من ک اصن گوشی دستم نــمیگیرم ، بعدم از صب هنگه !
- آهــــــــآ ، پس همون ِ اصن نــگرفتی دستت !!! ولش کن بذار استراحت کنهـ ، اون طفلکم حق داره ، خسته شده !!!
+ عاخه تازه استراحت کرده ×
- اشکال نــداره این دفه جلو انداخته !!!!
...
- زینب خانوم ساعت 12:30 مامان
+ الآن میام
- ماشالا اینقد خابیدی !!! ای خــ
ــدآ این گوشی خـرآب بشه تو یکم بخابـی
( خــآب کجا بود ... )

پ.ن : مکالمه من با مامـی خـآنوم