+ وقتی بچه هاتون یک سری فهم های اولیه از ازدواج ُ نــدارن ، چرا زنشون میدین ؟ ( یا شوهر )

وقتی دیدم یکی زُل زده بهم ، اولین چیزی ک ب چشمم خورد حلقه اش بود !

فقط همین توی ذهنم اومد ک وقتی پسرتون کمترین درکی از تاهل ُ وفاداری نــداره ، چرا دامادش میکنین ؟

بذارین هر غلطی میخاد بکنه ، لااقل با اسم ازدواج ی دختر دیگ رو هم بدبخت نــکنه ...


+ ینی من عااااشق اینم موهام ُ کوتاه کنم ، حتی در حد مردونه !!

ینی درواقع کوتاه کوتاه میپسندم

ولی امــآن ، مخالفام هر روز بیشتـر از دیروز میشن ، ب هرکی میگم مامی خانوم نــمیذارن ، میگه رااااااااااس میگن خــب !

تنها مشوقم خالمه ! ک خب وقتی مامانم میگن نــه ، سکوت میکنه ِ ُ میخنده  : دی  : |


تا حالا یواشکی ُ با هماهنگی با جناب پدری زیاد موهام ُ کوتاه کردم ، گاهی در حد تابلو شدن ، گاهی نه ، اصــلا مامی خانوم نــفهمیدن

دیگ آرایشگاه ک جرات نــدارم برم ، ب هرکی میرسم دست ب قیچی شده میگم قربون دستت بیا یکم از موهام ُ کوتاه کن !!

حالا خرمن مو هم نــدارم ها ، ولی تا توی کمرم اومده بود ، مامی خانوم حیفشون میومد ُ با کلللللللی اصرار من ، آخرش ی سانت یا حداکــثر سه سانت کوتاه میکردن !


دیروز بلاخره با تهدیدهای فراوان من ک میــــــــــرم آرایشگاه هــآآآآآآ ! خب خودشونم میدونن بری آرایشگاه با یک دنیـآ مو هم بری کچل برمیگردی !

نــمیدونم این آرایشگرا چه اصراری دارن ک اگ مثلا بهشون بگی خانوم 5 سانت از موهام ُ کوتاه کن ، حداقل ی 15-20 سانتی کوتاه میکنن ×

و ب بهانه شروع روضه هامون و اینک می خواستم موهام خوش حالت تر باشه ، مامی خانوم حدود 15-18 سانتی از موهام ُ کوتاه کردن

بعدشم خودشون بشـــــدت پشیمون بودن  : دی

البته خودم بعدش باورم نــمیشد ک مامی خانوم همچین کاری کنن ؟؟؟؟؟!!!

خب زیاد شد !!

شاید عادت کرده بودم ب بلندیشون ، ب اینک دستم ُ ک میبردم پشت ِ کمرم از همونجا راحت میتونستم شونه کنم

الآن نه ناراحتم نه خوشحال × حس خاصی نــدارم ، فقط خب اون بلندی قشنگه

ب قول مامان بزرگم : مو ک غصه نــداره ، وصله اش از سَر ِ خودشه !

والا ! باز بلند میشه

ینی فقط کم مونده بشینم واسه "مو" غصه بخورم !!!