+ خیلی وقته ب این نتیجه رسیدم ها
ولی نمیدونم چرا هنــــــــوزم وقتی ب یکی ی پیشنهادی میدم و قبول نمیکنه ک همراهیم کنه ، خیلی توی ذوقم میخوره و ناراحت میشم ؟؟!!
واسه کلاس شنا ب همین نتیجه رسیدم و اقدام کردم ، تنهایی ادامه دادم و بعد دیگ از تنها رفتنم هم لذت میبردم
الآن هم واسه شروع دوباره کلاس ورزش و خیلی چیزای دیگ ، باید بپذیرم ک خودم باید با اشتیاق و بدون کوچکترین تنبلی "تنها" ادامه بدم
نمیدونم چرا گاهی فازم عوض میشه و دنبال پایه میگردم ؟!
بابا.. ! زینب خانوم ؟؟؟
وا بده لطفا !!!..
پ.ن : البته اینو اضافه کنم ک این قضیه هیچ ارتباطی ب تاهل نـداره
هرکسی حتی بعد از ازدواجش هم یک حریم شخصی و یک اوقاتی داره ک باید خودش تصمیم بگیره ک چجوری سپری کنه ، حالا البته بعد از ازدواج با مشورت همسر
و اینو هم از قبل از ازدواج شنیده بودم ک ؛ کسی ک قبل از ازدواج احساس خوشبختی نـکنه ، قطعا بعد از ازدواج هم ب همچین حسی دست پیدا نمیکنه
و فک میکنم این تنها ب همین حس خوشبختی محدود نمیشه ، همین ک بدونی چجوری باید تنهایی از اوقاتت استفاده کنی ؟
اصن چیکار کنی ؟! کجا بری ؟ چی بخوری ؟
ک حالت ب تنهایی خوب باشه و کار اشتباهی هم انجام ندی
اون وقته ک انرژی داری ک یکی دیگ رو شاد کنی
اون وقته ک میتونی ی همسر شاد و آرامش بخش باشی
وقتی ک خودت ب تنهایی یک حس خوشایندی نسبت ب خودت داشته باشی
حالا جدای از همه این توضیحات داخل پرانتزی ، بازم اشاره میکنم ک زینب ؟؟ وا بده لطفا !...