+ زنــدگی اون لحـظاتی نــیست ک نفــس میکِشی !
اون لحـظاتیـهـ ک نفــست بنــد میــآد . . .
دیـالوگ مـآندگـآر
- زینـب خــآنم
- پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۵
+ زنــدگی اون لحـظاتی نــیست ک نفــس میکِشی !
اون لحـظاتیـهـ ک نفــست بنــد میــآد . . .
دیـالوگ مـآندگـآر
- ما میخوایم با هم ازدواج کنیم
+ اگ مردی بیا پیش بابا و عموش تا تیکه و پاره ات کنن. بیا بریم فرشته.
* خب اگه مردی برو
تیکه پاره های یه مرد ، هر تیکه اش یه مَردِ ...
دیـالوگ مـآندگـآر
+ ببین الآن !
اگ ی مرد درباره ی زن صحبت کنه ، حتمــآ از اون خوشش میــآد
اما اگ ی مـرد از ی زن اصــلا صحـبت نــکنهـ ، از اون مطلقـآ خوشـش میـآد !
دیـالوگ مـآندگـآر
+ نـهـ شـرع نـهـ عـرف و از اون مهـم تر عآطـفهـ من اجازه بده شما پاتونو از ی گلیمی اون طرف تر بذارین
وگرنه همینجا پیاده میشم
و ی نکته دیگـهـ
من ب هیچکس غیر از خودم تعلق نــدارم
ب عبارت بهتر مال ِ کسی نــیستم
- وقتی قبول کردی برسونمت فک کردم توام ب اندازه من دلتنگ بودی این روزا
+ قبول کردم چون بین ما هنوز ی بند مشترک هست
پسرمون
امیـد
شاید مجبور باشیم گاهی همدیگرو ببینیم
بخاطر ِ آیـنده اون بچـهـ
- خبـرش ُ دارم هفته پیش رفتی دیدیش
+ بعـلهـ
ی مادر چی می خواد جز اینک هفته ای یکی دوبار ی چند ساعتی زیر نگاه ِ سنگین بقیـهـ پاره تنش ُ ببینـهــ ؟!
ممنون واقعـآ
- موقـتیهــ این روزا شهـرزاد
میگــذرهـ
این وسط تنها چیزی ک مهمه اینه ک من ...
من
من هنوز با همه وجودم دوستت دارم
عاشقتم
+ خواهش میکنم اینقد تجاوز نـــکن ب حریم این کلمه مظلوم ِ بی پناه
تو عاشـقی ؟
تــو عاشقـی واقعا ؟؟
عـآشق چیزی رو با چیـزی تاخــت نـمیزنهـ
عاشق زندگی ساده رو با من نــمیذاره تو ی کفهـ ، زنـدگی پر جلال جبروت با شیرین ُ توی ی کفه دیگـهـ
عـآشـق مث بره نــمیره زیر ِ یوغ ِ بـزرگ آقـآ
عــآشـق اینقـد تـرسو نــمیشهــ ک هـنوز هــآی ب هــوی نــرسیدهـ اینجــوری آدم ُ تنهــآ ول کـنهــ بـرهــ
- بسـهــ دیگ لامصــب
من هرکاری کردم بخاطر ِ آیـنده پسرمون بوده
بخـآطر ِ آیـندهـ امیـد بودهـ
+ اِاِاِ ؟
امیـد برای آینده اش ب مـآدرش بیشـتر احتیـآج داشت یا مال ُ منال بزرگ آقـآ ؟
- سپردم بتـول چشم از این بچـهـ برنــدآرهـ
مطمئن بـآش چهارچشمی مراقبشـیم
طـوری نــمیشـهـ
+ تو اصــن میفهـمی من چی میگـم ؟
از این ببعـد هرچی دلت می خـوآد بگــو
ب حرفـآت گوش مـیکنم
ولــی ب خــودت نــگـو عــآشــق ک توهیــنهــ ب شـعــورم
الآنم اینجـآ وایستا ، نــمی خوام مادرم ببینتِت داغ ِ دلـش تازه شـهـ
- شهـرزاد ؟
من توی خـوآب و خیـآل همون روزام هـنوز
هـنوز خواب ُ خیـآل حرف زدنامون
گپ زدنامون
گفتن خندیدنامون
شام ناهار خوردنامون
شبـآ هزار ُ یک شب خوندنمون
بابا من نــمیتونم شهـرزاد
هـر روز ِ دوری تو داره طاقـت ِ من ُ بیشـتر طاق میکـنـهـ
بابا سخـتهـ واسم دوری ِ تـو
این ُ بفهــهم
چطـور این ُ بهت ثـابت کنم ؟
+ دیـر شدهـ
برای ثـآبت کردنش خیـلی خیــلی دیر شـدهـ
تو خیـلی فرصـت داشتی از زیر ِ سـآیـهـ بزرگ آقـآ بیـآی بیرون
نــیومدی
حتی مَلِک ِ جـوآن بخـت ِ هـزآر ُ یک شبـم نــبودی
وگرنـهـ من کم قصه و داستان ب گـوش تو نــخوندم
عــآشـق ِ بُــزدل عشــق ُ هم ضــیع میکنـهــ آقــآی قبــآد دیوآن سالار !
دیـالوگ مـآندگـآر
پ.ن : ینی من عــآشق این دیـآلوگ هــآ شــدم
این سـریال من ُ افـسرده کـردهـ والا
از همون اولم با ازدواجش با قـبـآد ناراحت شـدم ُ الآنم خـیلی خوشـحـآلم ک طلاق گـرفـتـهــ
شده حتی دیگ ازدواج نـکـنهــ حـتی با فــرهـآد ؛ اما دیگ هـیچوقت با ی آدم ِ بی عـرضـهـ یکی نـشهـ ...
+ اینم ک میگن مَــرد گریهـ نــمیکنه
همه اش حرف بیخـوده
برای چـی عمـر زنـآ بیشــتر از مـرداس ؟
واس خـآطر همین گریـهــ اس دیگ
دل آدم ُ سبــک میکنهــ
غمبـــآد ُ فــرآری میـدهـ
دیـالوگ مـآندگـآر
+ دیگ سخــت تر از اونـی ک هســت نـگیر جمشیــد
زمــــآن
زمـآن روفــوگـر خوبیـهــ
هر بـیدیم ک ب زنـدگی آدم زدهـ بـآشـهـ ، زمــآن روفوش میکـنهــ . . .
دیـالوگ مـآندگـآر
دیـالوگ مـآندگـآر
+ وقتی امیـــد گُــم بشه
شاید بشـهــ پیداش کـرد
اما اگــ بمیــرهـ . . .
دیـالوگ مـآندگـآر
+ میــدوم سراپـآت کدورته از من
خیــلی مونده بفهــمی ک زنــدگی بــــی رحــــم تر از اونـهــ ک هــرچی می خــوآی جلــوت بــذآره
اگ ی وقت این بفهــمی !
همه کدورتــآ از قلبت پــآک میشهــ
اون وقت شاید من دیگ توی این دنیا نــبـآشم
توی زندگی ی رازهایی هست
ک ب زبون نــمیاد ، باید راز ِ مــگــو بمــونــهــ
اینم بدون
تو این دنیــآ ، تو تنهــآ کسی نــیستی ک دلت شکســـتـهــ
ب اون چه ک می خواستی نــرسیدی
اصـــل تو این دنیـــآ نـــرسیدنـهـــ
وقــتی برســـی عجیــبهــ
میفهمـــی چی میـگــم ؟؟
دیـالوگ مـآندگـآر
+ جــدآ افتادن از کـسی ک دوســش داری
جهــنمی بزرگــتر از این تو زنــدگـی میشناســی ؟؟ . . .
دیـالوگ مـآندگـآر