+ چندین بار این فکر ب ذهنم رسیده ، ولی خب نـمیشه ، ینی در شان من نـیست ، امکانش نــیست
خیــلی دوس دارم ب داداش یکی از همکارام ک داخل پرانتز اشاره کنم ک من اصلا تا حالا نـدیدمش ، فقط عکسش ُ دیدم ، مجرده و یک سال هم از من کوچیکتره و حالا پرانتز ُ ببندم ؛ ی جوری بهش برسونم ک چرا اینجوری میکنی واقعا ؟×
من خودم با خانم دکتر خیلی شوخی میکنم ، خیــلی اذیتش میکنم ؛ ولی هربار میبینم نزدیکه واقعا از رفتارام ی برداشت واقعی بکنه یا حتی فک کنه واقعا کارم بی محبتیه ُ دوسش نــدارم احیانا ، سریع بعدش درستش میکنم
شوخی ؟ درست ، باش
نـمیگم شوخی نـکن ، نــمیگم سر ب سر نــذار ؛ ولی باور کن هرچیزی ی حدی داره
من میبینم بعضی از حرفای همکارم ُ ، دخترم ، کاملا درکش میکنم ، حسش ُ میفهمم
گاهی بغض میکنه درکش میکنم ؛ وقتی میبینم حین کار یکمکی بینیش قرمز شده ، میدونم الآن توی دلش چه آشوبیه
همه حالاتش ُ میفهمم و اتفاقا خیــلی خوب هم میفهمم ، ب یک طرز تعجب آور !
تو یا خواهرت ُ واقعا دوست داری ؟
ک اگ دوسش داری خب پسرخوب چرا اینجوری باهاش رفتار میکنی ؟ این کارا چیه باهاش میکنی ؟ ی جوری رفتار میکنی ک منی ک تا حدودی رفتارام مث خودته ، ی جاهایی واقعا کم میارم ، نــمیتونم توجیهت کنم ، نــمیتونم ب ی طریقی دل ِ شکستش ُ بدست بیارم ُ بگم نــه ، اینجوری ک تو فک میکنی نــیست ؛ تو اشتباه برداشت کردی
لااقل اگ واقعا داری شوخی میکنی ُ قصد بدی نــداری ، حداقل از هر 100 تا رفتارت ک همه اش پیام بی محبتی داره ، لااقل فقـط 2-3 تا کاری بکن ک بفهمه دوسش داری ، بفهمه واست اهمیت داره
یا اگ هم واقعا دوسش نــداری ؟ باهاش مشکل داری ؟ این همه خوب بودن ُ خیرخواهیش ُ بی آزار بودنش ، اذیتت میکنه ؟
باید عرض کنم ک ... واقعا کـــ ، حیــف ِ این همه عشق ُ محبت خالصی ک نسبت ب تو داره ُ اینقــــــــــــد دوستت داره ...
+ خیلی خوب میشه ک حد شوخی ُ جــدی خودمون ُ بدونیم
ک خواسته یا نـآخواسته ، آگاهانه یا نــآخودآگاه ، دل یک مومن ُ نــشکنیم . . .