+ از در خونه اومدم بیرون ، ی دختر کوچولوی ملوس بغل ی پسری بود
ب جناب پدری میگم فک کنم داییشه
روی کول داییش کلی هم داشت شیرین زبونی میکرد
میگم دو روز دیگ محمد ( پسرداییم ک دو سال ازم کوچیکتره ) هم با مهدی ( داداش کوچولوی جدیدش ) همین کارارو میکنه
مامی خانوم میگن نــهـ ، دختر شیـــرین ِ ، خودش ُ توی دلا جا میکنه ، پســرا لوســن
میگم آره راست میگین پسرا لوســن : دی
- زینـب خــآنم
- سه شنبه ۲۵ خرداد ۹۵
- ۰۰:۳۳