+ هروقت واسم تعریف میکنه ، میرم تو فکر !

چجوری میشه ک یک مادر ، وقتی بین دو تا از بچه هاش اختلافه ، در صورتی ک میدونه ، واضحه ک مظلوم ُ ظالم کدومن ؟!

طرف ظالم ُ میگیره ؛ هرچند مظلوم اهل حاشا کردن نیس ، و ظالم هم همیشه اینقــــــدر در نهایت پررویی رفتار کرده ، اینقـــدر اهل داد ُ بیداده ، ک فک میکنم کسی جرات نکنه بگه حق با تو نیس !


ی بار ب یکی از فوامیل ک تازه نوه دار شده بود ، گفتیم : میگن نوه ، مغز بادومه ، آره ؟ ینی از پسرت بیشتر دوسش داری ؟

گف : نه اصلا ، هیچی جای بچه خود آدم ُ نـمیگیره ؛ نوه هرچقــدم شیرین باشه ، ولی بچه خود آدم ی چیز دیگ اس

بعدش هم ک هربار ازش پرسیدیم ، بازم نظرش عوض نشد ؛ در صورتی ک بچه بزرگ تر میشه ، شیرین زبونیش بیشتر میشه


بعد حالا خیییییییییلی واسم جالبه ! و صد البته تاسف برانگیز ؛ ک یک مادر ، واسه اینک دلش واسه نوه دو ماهه اش تنگ میشه ، حاضره تحقیر ُ توهین بشنوه ، پسرش از خونه اش بیرونش کنه ، دختر دلشکسته اش ک طلاق گرفته ، بره خونه جدا بگیره

بخاطر اینک دیگ اون آقای ظالم اگ خواهرش توی خونه باشه نمیاد دیدن مامانش ، نمیذاره مامانش نوه اش ُ ببینه ، حتی عکس بچه اش ُ اجازه نـمیده هیچکس مثلا روی تلگرامی جایی بذاره ک از این طریق مامانش ُ تحت فشار قرار بده

و چون دلتنگی فشار میاره ، حاضره بذاره دخترش بره تنها توی یک خونه دیگ ، ولی نوه اش ُ ببینه !!!

چطور ممکنه ؟؟؟

تو داری میبینی ک کی ظالمه ، ک چطور پسرت ، خواهرش ُ از خونه اش بیرون کرد ؛ مهمون روی فرشش ُ

خودت دیدی پسرت چطوری وقتی مهمون روی فرشش بودی ، چه فحشایی نثارت کرد ، بیرونت کرد

(همیشه ب آخر عاقبت اون پسر فک میکنم ...)

حالا وقتی ک حتی یک معذرت خواهی ساده هم از کارایی ک کرده ، نکرده ؛ حتی پشیمون هم نیس !!! چطوری راضی میشی بذاری دخترت بخاطر همچین آدمی بره تنها زندگی کنه ؟؟


و بدتر چطوری حاضر میشی خودت حرمت مادر بودنت ُ ببری زیر سوال ، و با این همه توهین ُ وقاحت ، بعد از اون همه اتفاق فوق تلخ ک تا یک ماه خواب نـداشتی ُ همش غم داشتی از توهین پسرت بهت ، بدون کوچکترین قدمی از طرف اونا ، باز خودت پاشی بری خونه پسرت ؟؟؟  چطوری میشه واقعا ؟؟؟

همه و همه اش هم بخاطر یک عروس دو بهم زن ، عروس دو رو ، بازیگر دروغگو

چطوری حاضر میشی بخاطر دلتنگی واسه نوه ات ، پشت دخترت وانستی ؟!؟


جالبیش اینجاس حالا ک دلتنگی خیلی فشار آورده رضایت دادن دخترشون خونه جدا بگیره ، قبلا ک میگفتن باید بمونی ، اونا وقتی میان ، توهین کنن ، بی احترامی کنن ، حتی جواب سلامت ُ ندن ؛ باید باشی تحمل کنی !


ک این همه محبت نه تنها نرمشون نکرد ، بلکه وقیح ترشون کرد ؛ "ترحم بر پلنگ تیز دندان ..."