+ خیــــــــلی بدم میاد کسی با نداشتن علم کافی توی یک جمع بخاد هی اظهار فضل کنه !

اصولا هم روم نـمیشه ولی اون دفه نـمیدونم چطور روم شد و اتفاقا جواب هم داد !!


ی کتابی دستم بود ، بقیه راجع ب موضوعش بحث کردن ، ک ااا چه جالب ، خب همش ُ خوندی یا نه ؟ تهش جواب این سوال چی میشه ؟!

ک در حد همون مقدار کمی ک خونده بودم توضیح دادم !


اون بنده خدا هم شروع کرد قاطعانه ب صحبت کردن ک نخـیر ! اینجوری نیس ک این کتاب نوشته ، اشتباهه و ...

حالا توی اون جمع ، عملا داشت ب نویسنده اون کتاب بسیار معتــبر هم توهین میشد و ب واقع می خواست بگه تو کشکم نـمیفهمی !

این نویسنده بعلاوه تو با هم دارین اشتباه میکنین !


یکی دوباری گفتم ، گف نه اینجوری نـیس !

اذهان  ُتا حدی مشوش کرد  ُ در مورد صحت مطالبش ب فکر فرو برد


گفتم : شما علم داری در این زمینه ؟ عالِمی ؟

گف : نه چیزایی ک بنظرم میاد ، فک نمیکنم درست باشه

گفتم : منم علمی ندارم ؛ در صورتی این بحث ما جواب میده ک دو نفر عالِم ، با اِشراف کامل ب این قضیه ، بشینن با هم بحث علمی کنن

وقتی من و شما ک خودت میگی علمی نداری ، میشینیم با هم بحث میکنیم ، در واقع داریم سر جهل خودمون بحث میکنیم

در صورتی ک نویسنده این کتاب یک شخص ب تمام معنا عالم و صادقه

گف : راست میگی !!

و بحث تمام !× البته شانس آوردم طرفم عاقل بود/هست !


+ این روزا اصلا اعصاب نـدارم ، ظاهرا پررو هم شدم ایضا !×


داشتم از اتوبوس پیاده میشدم ، خانوم جلوییم ظاهرا چادرش ُ جمع نکرده بود ، منم نـدیده بودم ، چادرش زیرپام گیر کرد

برگشت یک نگااااه عمیـــق و خشـــــنی بهم کرد ، ینی رسما می خواست بزنتم !

گفتم : ببخشــید

پشتش ُ کرد رف !

منم رفتم پشت سرش بلند گفتم : ببخشـــــید ، بیا بـزن حالا  : دی

بدون اینک برگرده گف : خواهش میکنم !!


+ امـروز عرفه اس ، التمـــآس دعـآ