دیـالوگ مـآندگـآر
- زینـب خــآنم
- سه شنبه ۱۷ فروردين ۹۵
دیـالوگ مـآندگـآر
" چـندی است ک سردم شده دور از دم گرمت
بر گــردنم از بوسـهـ مگــر شال ببــآفـی ... "
#علیرضا_بدیع
" زنـدگی درد اسـت ، دارویـش فقط لب هـآی تـوســت
پیشگیــری کردن از هر گـونهـ درمـآن بهـتر است
بوسـهــ هـآیی ک من از روی لبـآنت چیـده ام
مزه اش از میوه شیـرین لبـنـآن بهـتر است "
#محمد_شیرازی
" طعــم لبخـند تـو قطــآب و گــز و باقــلوا
پـآی شیـرینـی لـب هـآی تو کنـدویی نــیست "
+ وقتی امیـــد گُــم بشه
شاید بشـهــ پیداش کـرد
اما اگــ بمیــرهـ . . .
دیـالوگ مـآندگـآر
+ نــهــ فقط نوشتن اینجــآ هــآ ، حوصــلهــ هیچـــی ُ نـــدآرم ...
ی غم خیــلی بزرگــی چــند وقــتی هس ک تــهــ دلم نشـسته و ...
نــمیدونم چــرآ خـ❤ــدآ بلــندش نــمیکنه ؟؟
اصن این دل ِ شــ ـکسـ ــتهـــ ، این بغــض داره خفـهــ ام میکنـهــ ، اشکــآم منتــظر بهـونه و جــآی خلــوتن ک بـریزن ، خســتهـــ ام . . .
+ میــدوم سراپـآت کدورته از من
خیــلی مونده بفهــمی ک زنــدگی بــــی رحــــم تر از اونـهــ ک هــرچی می خــوآی جلــوت بــذآره
اگ ی وقت این بفهــمی !
همه کدورتــآ از قلبت پــآک میشهــ
اون وقت شاید من دیگ توی این دنیا نــبـآشم
توی زندگی ی رازهایی هست
ک ب زبون نــمیاد ، باید راز ِ مــگــو بمــونــهــ
اینم بدون
تو این دنیــآ ، تو تنهــآ کسی نــیستی ک دلت شکســـتـهــ
ب اون چه ک می خواستی نــرسیدی
اصـــل تو این دنیـــآ نـــرسیدنـهـــ
وقــتی برســـی عجیــبهــ
میفهمـــی چی میـگــم ؟؟
دیـالوگ مـآندگـآر
+ جــدآ افتادن از کـسی ک دوســش داری
جهــنمی بزرگــتر از این تو زنــدگـی میشناســی ؟؟ . . .
دیـالوگ مـآندگـآر
+ آدمی ک دوتا زن داره ، فقط ی راه داره :
بره ب جـهـــنم ×
دیــآلوگ مــآندگـآر
+ بعضیــآ تو وبشون از بهــترین و بدتـرین اتفاقاتی ک سال 94 واسشون پیش اومده نـوشتن
خاستم بنویسم ، خیــــلی فکر کردم
اتفاقــآت بد زیــآد بود
اتفاقاتی هم بود ک شاید در لحظه شیرین بود ، ولی بعدش خیلی بد بود ...
94 اذیتم کـرد ، حســرت های بزرگــی رو روی دلـم گـذآشـت ُ حالا داره با بی خیــآلی تمام بار ُ بندیلش ُ جمع میکنه و میـرهــ
حســرت هـآیی ک ب لطــف خــ❤ــدآ فقط تونســتم خیــــلی ب زحـمت باهاشون کنـآر بیـآم ُ بهشـون فک نــکنم ...
در کل میتونم بگم :
"بدترین اتفاق سال 94 " : مریضی قلبی جناب پـدری و درگیری ها و ناراحتی های ناشی از اون
"بهـترین اتفاق سال 94" : ابتدائا ســفر کربـلآ ( خـودم ؛ اواخر آبـآن ) و سفـر قشـم ( با خانواده ؛ اواخر اسـفند تا اوایل فروردین )
امیــدوارم ب لطـف و عنـآیت خود ِ خــ❤ـدآ در سال 95 حسـرت هـآم ب بهــترین شکـل ممکـن و مافـوق تصـــورم جبــرآن بشــهــ و با سلول سلول بدنــم صــفت " یا جبــآر " خـــ❤ــدآ رو وِجــدآن کنم . . .